سریعتر ، سریعتر! کودک اغواگر سعی کرد هرچه سریعتر این ماچو با شکوه را بخورد ، در حالی که شوهرش به دنبال یک بطری شامپاین بود که مخصوصاً خواسته است آن را بیاورد. همه این اتفاقات در سونا اتفاق می افتد ، جایی که او به طور اتفاقی با این مرد آشنا شد ، آرزویش را برای او آرزو کرد ، اما تاکنون همسر نتوانسته است نقشه خود را عملی کند. و به محض ناپدید شدن در سالن ، او با اشتیاق جدید خود بلافاصله به داخل کابین فرار کرد. او مشتاقانه دهان گرم خود را روی خروس ضخیم چسبانش پرتاب کرد و شروع به مکیدن به زور کرد که گویی او هرگز نشت آن را نخورد (به ندرت به دلیل کوچک بودن ابزاری که به وسیله او می وزید ، ترجیح می داد آلت بزرگتر بخورد). این مرد از هنر مکیدن پرشور او قدردانی کرد ، اما بدون هیچ عجله ای ، او به آرامی ، با لذت بردن از بی حوصلگی کودک ، آن را از روی زانو بلند کرد و خرچنگ را درست در دوش قرار داد و آرام آرام وارد آتش خاموش سیری ناپذیر آن شد. با احساس عمیق در داخل عکس کس کون سکسی ، یک دیک چشمگیر او را به طور کامل پر کرد ، صدای ناله شلخته از افزایش شهوت پر سر و صدا ، و چسبیده به باسن قوی او شروع به موج زدن. آن مرد شلخته بی پایان داشت و سرانجام در چهره اش خالی شد و هنوز اجازه شستشو را نداد ، او جوجه ای راضی را به شوهرش فرستاد.