چه احمقانه ای پیدا کرد که او برای دلبستگی دلپذیر ، فانتزی ، افسانه ای دبرا باشد ، وقتی که تصمیم به بخشش مرد جوان راه رفتن او استاسیک گرفت که در آستانه بهترین دوست خود را به سختی فشار داد و تلفن همراهش را ضبط کرد تا خودش را به دوستانش نشان دهد. با یک نوسان ، او زندگی یک شلخته جوان را قطع کرد و با یک زن محبوب که بی اعتماد و بی اعتماد به کپی کردن یادداشت های خود بر روی تلفن بود بی پروا را قطع کرد. خداحافظی وحشتناک ، ترغیب و گلهای زیادی روی سبزه وجود داشت - او گفت که از خیانت خداحافظی کرد ، به او شانس دوم داد و حتی موافقت کرد با یک فریب آشتی. بی شرمانه نه تنها تصمیم گرفت كه بانوی خود عکس کس کون سکسی را از قلب زیر پا بگذارد ، او او را در الاغ گرفتار می كند و مجدداً ماف را از بدن خود می گیرد ، فقط حالا به لطف دوربین مخفی كه در اتاق خود قرار داده است او دبور کوچک فقیر را در بیدمشک خود صلیب کرد ، او را به زور و عمیق معرفی کرد ، گویی هیچ چیز بومی در جوجه وجود ندارد و برای او فقط فاحشه حمام است که برای پول کار می کرد. آن مرد شجاعت این را دارد که روده کاهن را بکشد و آن را به مکیدن یک دختر زشت خفه کننده خفه کند ، و او در یک آب نبات تقریباً شکلاتی شیرین می خورد و منتظر است تا اکسیر سفید آن را در گلویش بریزد. اما کرایالی ها در خط پایان گیج نمی شوند - او اسپرم خود را به تیتان فرو کرد و مالش داد ، به او خبر داد که نمی خواهد بلع کند!