بن به همسرش اعتراف كرد كه می خواهد دختر خود را از اولین ازدواجشان فریب دهد ، در این ارتباط ، بلافاصله خود سکس گالری کس را در آستانه طلاق ، فروپاشی یافت. هنگامی که در باز شد و یک مادر نامادری به نام مولی در پشت درهای در چراغ های راهرو ظاهر شد ، او به تنهایی آپارتمان نیمه خالی و نیمه تاریک فرو رفته بود. دانش آموز صدای ناپدری خود را که در حال صحبت با مادرش بود ، شنید ، اما به او نگاه نکرد ، منتظر ماند تا مادرش از کار بازنشسته شود و سپس با عجله به ملاقات یک منحرف بالغ شد. پوره عادت کرده بود که در کنار مردی دوست داشتنی ، توجه ، مؤدب ، مؤدب و بسیار صادق زندگی کند ، او هر اینچ از فضای زندگی خود را می شناخت ، بنابراین با عجله به مبل قدیمی نزدیک شد ، که از آن نفس های سنگین و هیجان زده ای شنیده می شد ...