آن مرد برای کار در یک شرکت نخبه آمد. همه چیز در دفتر تمیز و سفید است ، در کل اتاق فقط یک میز وجود دارد و منشی هم که پشت سر او نشسته است ، کاغذها را پر می کند. اما آن مرد نمی دانست که برای ایجاد معامله باید در تجارت شرکت کند اما چه ؟! او مطمئناً باید دبیر را به ارگاسم برساند. مرد آن را روی میز می گذارد و آلت تناسلی روغنی خود را از پشت ، ابتدا داخل مهبل و سپس به مقعد وارد می کند. اما منشی برای او غریبه نیست ، باسن را با ریتم همراه با مرد جوان حرکت می دهد. موهای سیاه بلند منشی از یک طرف به اینجا و آنجا معلق است. او با دمیدن امضای خود ، سعی در روشن کردن جو می کند. منشی خروس ضخیم خود را روی لوزه های خود فرو می برد و نه چندان آزار دهنده ، شروع به مکیدن می کند. پس از نظرسنجی طوفان ، او را به عكس كون و كس محل کار می برد ، اما چگونه آنها با هم کار می کنند زیرا دختران بسیار زیبایی نسبت به هر سلیقه و رنگ وجود دارد. کودک فقیر ... او مجبور است برای همه کار یکباره کار کند و از هر یک قطره آب آن را فشار دهد ...