نستیا عکس کیردختر مخالف آن نبود

Views: 2415
ساشا و نستیا زن و شوهر هستند. آنها حدود دو سال با هم زندگی کرده اند ، در حالی که نیمکت قدیمی آنها را تعقیب می کند. او بسیار ناراحت کننده است ، خوابیدن بر روی آن تقریبا غیرممکن است. نستیا پیشنهاد کرد که ساشا یک مورد جدید بخرد. آنها کاتالوگ IKEA را گرفتند و به دنبال پیشنهادات برای مبل های جدید بودند. من یکی پیدا کردم که هر دو دوست داشتند. نستیا با شماره تلفن این سرویس تماس گرفت ، در مورد اینکه چه نوع مبل می خواستند صحبت کرد و در آخر اضافه کرد که پول زیادی ندارند و پول کافی برای مبل ندارند. یک صدای مرد در انتهای دیگر به دختر اطمینان داد که او می آید و همه چیز را برطرف می کند. وقتی واسیلی وارد شد ، گفت که می خواهد به آنها پیشنهاد دهد: نستیا با او بخوابید و مبلغ عکس کیردختر مفقود شده را برای مبل بپردازد. ساشا چاره ای جز توافق نداشت - بالاخره ، نستیا واقعاً این مبل را می خواست! و خود نستیا مخالف آن نبود. واسیلی تمام لباس هایش را از بدن زیبای نستا خارج کرد ، کمی خود را پایین آورد و شروع کرد به نوازش گربه نستیا. هیجان زده ، نستیا می خواست مهمان را ترک کند. سر زیبای آناستازیا به طور پیوسته به عقب و جلو به سمت کمربند واسیلی حرکت کرد. واسیلی با فشار پایین روی مبل قدیمی ، نستیا را روی او قرار داد - او همیشه عكس هایی را كه در آن قرار داشت دوست داشت ، بنابراین او با شور و شوق زیاد شروع به پریدن روی واسیلی كرد ...