ترب کوهی پیر به گربه همسایه جوان خیره شد. این بلوند برای دیدار با یک پیرمرد به درخواست نمک رفت تا غذای خوشمزه شوهرش را تهیه کند ، اما به نوعی غیر منتظره باعث برانگیختگی جنسی در دختر شد. پادشاه مهربان نتوانست با شهوت مقابله کند ، بنابراین او با ظرافت به لزوم فوری مرد بالغ اشاره کرد تا سریع دراز بکشد. یک گره رعد و برق از شکم خسته شده به اتاق خواب بر روی کاندومها لرزید ، همزمان بقیه لباس های خانه را نیز سلب کرد ، به طور خلاصه مهمان ناخوشایند را در انزوا براق رها کرد. این مرد بدون تایر برگشت زیرا به دلیل آخرین بارداری که ماه گذشته همسر سابقش سوار بر بیدمشک بود ، از آخرین قرص ضد بارداری استفاده کرد. با بازگشت وی ، صاحب تنها می توانست رابطه جنسی محافظت نشده با چوب جادویی بیرون زده خود گالری کوس و کون را ارائه دهد ، همسایه ران ها ران خود را بدون هیچ تردیدی باز کرد و زن عمیق حیرت زده را عمیق ترین باز کرد. چوب خشکی کوچک در شاکر فلفل پیر به درستی کار می کرد ، غده ها نیز خاموش نمی شوند ، بنابراین قبل از دستیابی به موفقیت مرد ناامید می توانست گنج یابی از لذت های زننده را لیس بزند و تنها پس از آن مرد جوان را با سنجاق به طور کامل دمید. گرسنه ، با قضاوت در مورد میزان نارضایتی از نیمه دیگر ، نه تنها به موقع برای شام دعوا نمی کند بلکه به زودی همسر خود را در الاغ نیز فریب نمی دهد ، که پیرمرد باتجربه از برنامه کامل استفاده خواهد کرد.