این دختر بلوز خیره کننده به دوست پسرش گفت که او شب گذشته یک شگفت انگیز است و اگرچه سعی کرد اجازه ندهد او را از حرف هایش لغزید ، اما فهمید که دیروز فاک بزرگی کرده است و وی را به دلیل داستان دیوانه کرده است. او شروع کرد به آهسته درد و نوازش شلخته ، به تدریج او را سلب و از زیبایی بدن بی عیب و نقصش لذت برد. او دستان الاستیک باشکوه و پاپیلای صورتی خود را چنگ زد و بلافاصله با لمس مهارت هایش هیجان زده شد. شهوت او قبلاً از پشت بام عبور کرده بود و جوجه شاخی فهمید که برای حل اوضاع فوری ضروری است و عزت را به اندازه چشمگیر خود تکیه می دهد و با خوشحالی بی پرده به عضوی پرشور چسبیده است. او به یاد دوست پسر دیروز افتاد ، اما با این وجود پیچ نامزدش بسیار زیبا و بزرگتر به نظر می رسید ، و از همین فکر شروع به مکیدن نرم تر کرد. اما دانش آموز می خواست به او نفوذ کند عکسکون گشاد ، داخل گلوی تراشیده شده اش بی شرمانه که مردهای گمنام دیروز انتهای او را پر کرده بودند ، قرار گرفت و او هیزم هیزم را روی مبل انداخت و به راحتی و با زحمت وارد گربه کاملا مرطوب وی شد و شروع به دویدن وحشیانه کرد ، شلخته را چرخاند. در حالت های مختلف دیک غیر قابل تخریب او قبل از ریختن روی صورت بی شرمانه همه سوراخ هایش را حفر کرد.