این فقط یک برخورد به یاد ماندنی بود! آنها مدتها یکدیگر را ندیده بودند: او به سرعت از آنجا خارج شد تا بدون او ازدواج کند و او برای تحصیل در دانشگاه به یک شهر دیگر رفت. بنابراین آنها یک سال را بدون یکدیگر گذراندند. اما بعد او به زادگاه خود رسید و آنها ، به طور اتفاقی ، در خیابان ملاقات کردند ، تصمیم گرفتند که به دوران قدیمی بروند و با اجاره یک اتاق در یک هتل ، خود را به آغوش یکدیگر انداختند. این همسر جوان بسیار جوان ، یک نوزاد قرمز آتشین ، همسرش را که در خانه منتظر اوست ، کاملاً عكس كس سكس فراموش کرده و از خوردن یک عضو عظیم عاشق سابق خود لذت می برد. او سر عظیم خود را در اعماق گردن خود پیچید ، گویی که سعی می کند نشان دهد چه هنری را در طول سالهای جدایی از آنها به دست آورده است. جوجه واقعاً در تسلط جادوی سیگار کشیدن شگفت انگیز است ، او وزوز وحشی می کند ، او هنگام فارغ التحصیلی ، در طبقه پایین کشتی ، اصلاً احساس نکرد ... آب میوه ها یک گربه محکم و بدون بار را دوست دارند ، با اشتیاق گنج او را لعنتی می کنند و با یک سری ارگاسم های باشکوه نابینا ، زیر دختر او ناله می کنند. او او را در همه حالات قرار داده و تمام خواسته های شهوانی را که در گوشش زمزمه می کند با صدای شیرین و شیرین گوش می کند.