یک دختر جوان آسیایی عاشق یک پسر آلمانی است که آماده روحش بود ، لبخند و خندهای به او داد و این فرصت را به او داد تا از بدن خود استفاده کند. لب های او به آرامی لب های یک دوست عزیز را می چسباند ، دستانش پوست او را نوازش می کنند ، در این لحظه سکوت حتی صدای مگس های پرنده نیز به گوش نمی رسد ، اما دوست پسر او ناامیدانه هماهنگی را از بین می برد. نگاه گرم و محبت آمیز دختر روی او متمرکز شد و لبخند تنش و سردرگمی به نظر کس وکون عکس می رسید ، همانطور که او به یکی از دوستان پیشنهاد کرد فیلم سینمایی مستهجن در خانه بسازد. کارگردان قصد فرماندهی پیاده روی را دارد ، سینه هایی با شکل زیبا را در معرض دید قرار داده و دست خود را درون بند می گذارد. چه کسی خواب دیدن حداقل چنین یک صحنه ای را در رختخوابش پیدا نکرد؟ برای کودک اضافی نخواهد بود که بتواند پوشش گیاهی را از پوبیس و پرینه جدا کند ، اما آداب و رسوم فرهنگی و تمایل به شوک زدن مردان اجازه این کار را نمی دهد. پوپیک به طور مستقل کوفته های صورتی خود را که با هیجان صورتی رنگ شده است کشف می کند و گویی نمایشگاه موزه به آرامی لمس لباس او را می کند. هیچ محدودیتی برای تحسین آلمانی ها وجود ندارد ، آنها با خوشحالی ، شاداب و شادی ، مانند دو دختر که لباس های گران قیمت را در یک فروشگاه خریداری کرده اند ، خوشحال می شوند ، بنابراین آنها عاشق این نمایش هستند که با بی نظیر آسیایی روبرو می شوند.