والدین داشا از کار خود خارج شدند و قول دادند دخترشان نه قبل از شب و شاید حتی بعد از نیمه شب برگردد. به محض اینکه توانستند خود را آویزان کنند ، دختر بلافاصله پسربچه اولگ را صدا کرد تا از زمان موجود و یک مجموعه رایگان با یک تخت دونفره بزرگ آگاه شود. تازه کار موفق شد از سرود خداحافظی کند ، حتی سعی کرد پسر را وادار کند تا کار ضربه ای را انجام دهد ، اما وقتی نوبت به درک فرزندان رسید ، بچه ها تصمیم گرفتند که همه چیز خوب را انجام دهند. زن معتدل ، آماده شور و شوق خود برای پریدن به استخر با سر ، عجله کرد که سریعتر از آنکه جوجه موفق به پوشیدن شورت های قابل جابجایی شود ، به ملاقات بپردازد. او با اطمینان وارد اتاق مادر شوهر آینده خود شد ، لبخند دوست داشتنی او را بوسید و با او رفت تا بسترها را روی تخت پهن کند. تقدیر او در پهنه داریا درست در روز تخمک گذاری یافت ، عکس کوس کون خفن بنابراین عروسی به زودی مورد استقبال اولین دانش آموزان عزیز قرار می گیرد!