سارقان با رمزگذاری پانتر و سیمبا وارد آپارتمان دیگری شدند. بچه ها مدتهاست که بدشانس نیستند: آنها دائماً دوستداران خواب آپارتمان های لوکس را پیدا می کنند که می خواهند لعنتی کنند ، اما نمی خواهند چیزهای گرانبهای خود را از دست دهند. و به محض اینکه سارقان یک کیسه چیزهای گران قیمت را جمع آوری کردند ، وقتی سیمبا صدای طغیان را در اتاق دیگری شنید. در اینجا ، مال من ، شلخته دیگری در انتظار آنها برای تختخواب بود. نوعی جادوی درست است ، زیرا دختر قبلاً می دانست که مجبور است عكس كون وكس به طور همزمان با دو حرامزاده لعنتی کند. او ممکن است یک روانپزشک باشد ، اما نمی توانست پیش بینی کند که بچه ها از او استفاده می کنند و سپس وی را سرقت می کنند. این بلوند روی زانو است و اسلحه های دو مرد را در مقابل دهانش نگه می دارد ، گویی مسافر در حمل و نقل عمومی دست خود را نگه داشته است. شوخی با راهزنان بد است: آنها یکی یکی او را بر روی گونه فشار دادند ، سپس آنها را به دو تنه خرد کردند. او عوضی را دوست داشت به همین دلیل مجرمان را دعوت کرد تا او را دوباره ملاقات کنند.