ماکسیم و ویتا حدود 20 سال است که با هم هستند. اما آنها هنوز هیچ ارتباطی با دختران ندارند. و بعد یک روز تصمیم گرفتند به سونا بروند و حداقل روسپی شوند. اولیا و ناتاشا ، روسپی هایی که در سونا کار می کنند. آنها مدتها کار کردند و کارشان را کاملاً می دانستند. پسران با آنها آبجو آوردند و زیاد نوشیدند. بعد از عید ، ماکسیم روی میز نشست و ناتاشا شروع به مکیدن او کرد ، آن مرد در بهشت هفتم بود. سپس ویتا به او پیوست ، اولگا شروع به مکیدن او کرد. پسران به سرعت تمام شدند. علاوه بر این ، عکس کونوکوس اعضای آنها توسط دختران محاصره شده بودند ، و آنها شروع به سوار شدن کردند. سرانجام اولگا به ناتاشا کمک کرد تا ماکسیم سیری ناپذیر را برآورده کند. سپس آنها نشستند و نوشیدنی های دیگری دیگر. بنابراین دو ماکسیما و ویتا بکارت خود را از دست دادند.