شورش زندانیان در منطقه زنان آغاز شد ، جنایتکاران به دلیل عدم مراجعه طولانی مدت خشمگین شدند. همه دختران به دلیل تلاش برای زندگی زندگی هم اتاقی یکی از جنایتکارانی که از خیانت معشوقش یاد گرفته اند از رابطه جنسی لب دادنسکسی محروم هستند. Tory Black فقیر کوچک هرگز مورد بازدید کسی قرار نگرفته است زیرا او یک تنهایی ، یک آدم نادان ، یک آدم نادان ، یک جانور متوسط و روحیه بود که حتی می تواند قوی ترین روابط را بشکند. شیطان از فروشنده کتابخانه خوشحال شد که در یکی از آثار کلاسیک خود قرار بود یک کالای ممنوعه را در زندان پنهان کند. آرزوی شرور به حقیقت پیوست ، اما غریبه وقت نداشت که از سر چیزهای کوچک لذت ببرد ، چون یک سرپرست زندان وارد شد ، که حتی نیازی به بازرسی هم نداشت. او بلافاصله زندانی را به خط مقدم منطقه برد و به سرآشپز اجازه داد كه با دزد ناراضی سرگرم شود.