صاحب یک شرکت بزرگ سرمایه گذاری ، ناتاشا ، با استعدادترین کارشناس مالی خداحافظی کرده است. تایلر نیکسون دوست پسرش بود ، اما ارتباط با زیردستانش به دلیل خجالتی بودن مرد جوانی که از ترس دادن به همکلاسی هایش می گفت که با روسا می خوابید ، شکست خورد. استخدام اعلام شده کارمندان با حضور افراد متوسط انجام شد که نتوانستند تعادل خود را حفظ کنند و آخرین نزاع که عموماً این کمیسیون را سرگرم می کرد. این مرد برای مصاحبه با یک بازیگر از هر دو دست و یک سر بانداژ حاضر شد ، و او را شبیه مومیایی جلوه داد. او به طرز غیرقابل توصیف حاضران دانشکده را تشویق عکس کون وکس خارجی کرد ، اما رئیس می خواست یک باره به شوخی بماند.ناتاشا قول داد در صورت ترس از لعنت کردن او روی میز در اتاق کنفرانس ، کار را به مرد فقیر بازگرداند. پرده های روی پنجره ها بدن های برهنه خود را از مدیران میانی که در خارج از درب ایستاده اند پنهان نمی کنند. اول از همه ، کارمند تازه استخدام شده مجبور است که کلیتوریس را با زبان خود صیقل دهد ، و سپس مجبور است آنوس بلوند را خرد کند و قبل از مقاربت باید به نوعی دستهای شلوار خود را با دستان گچ بریزد. شگفت انگیزترین بخش این نشست روابط جنسی خواهد بود ، جایی که تایلر نیکسون فروتن در مقابل غریبه ها نشان خواهد داد که یک عاشق نوعدوست چیست.