الکسیس فاوکس لباس خود را در کنار استخر تغییر داد ، و فکر کرد که در خانه در انزوا بسیار خوبی است. استپسون دیلان شکل ناپدری مادربزرگ را در پشت درخت نخل مشاهده کرد و با اکراه به پیستون بین پاهای خود حمله کرد. پسرک می خواست چنگال را تحریف کند ، اما از زن ، که او فرزند مادر خود را در نظر گرفته بود ، خواست که پشت روغن را پاره کند. شجاعت برنزه از او پرسید که آیا او می خواهد به جوانی خود اعتصاب کند. این مرد جوان طعنه آمیز گفت و گفت اگر پدرش فهمید که او به همسر جدید خود خاتمه می دهد ، پدرش گریه می کند. و عكس كس شهواني اگر پدر از خیانت خبر ندارد؟ خانم لبخند گسترده ای زد ، و مشک های سیلیکونی را در زیر بیکینی خود نورد کرد. همانطور که دیلان نیم تنه خود را با چشمان نورد اندازه گیری کرد ، مادرش به ستون فقرات او رسید ...