آن مرد وقتی از زیبایی به تنهایی روس با شلوار سفید و یک بلوز فیروزه ای روبرو شد ، از پله ها بالا رفت. معلوم شد که او با هیچ چیز دلگیر نبوده است ، و او شروع به آشنایی با وی کرد و گفت که او اخیراً نقل مکان کرده و او را برای مهمانی فراخوانده است و خواستار دیدار با دوستانش در این شرکت است. تلیسه پذیرفت که فکر کند ، اما وقتی وارد آپارتمان شدند ، هیچ کس در آنجا نبود. آن مرد شرمنده نبود و پیشنهاد داد ، در حالی که جامعه در حال سفت شدن بود ، تا کاری جالب انجام دهد. فاحشه همه چیز را فوراً فهمید ، اما پسر خیلی او را دوست داشت و پس از یک محبت کوتاه با لب هایش خروس بلند خود را مکید. به زودی دخترک را روی تخت انداخت و داغ او را لعنتی کرد و در فینال نیز دست گالری کس گنده و پاچه هایش را به طرز فشرده شنا کرد.