یک دختر هجده ساله غفلت خود را از پنجره یک مغازه تلفن همراه گریه می کند ، طرفدار برند آیفون است اما قادر به خرید آخرین اخبار نیست. ناتوان واقعی نمی توانست چنین جوجه ای را متوجه شود و صاحب مغازه مدت طولانی با لبخندی بر چهره اش مراقب عیار فیگتی بود. پسر پیشنهاد می کند در ازای یک شب که در آغوشش گذراند ، یک اسباب بازی گرانبها را به دختر بدهید. این بلوند قصد ندارد یک مرد خوش تیپ را با یک کت و شلوار سختگیرانه درگیر کند و یک رهگیر گران قیمت را ارائه دهد. در خانه ، عوضی از تلفن جدید او هدفون رقص شعله ور را به موسیقی نشان می دهد و سپس برهنه در آغوش غریبه سخاوتمند می افتد. پاهای دختر باریک با یک پدیکور زیبا به طور عکس کوس های پشمالو خودجوش از هم جدا می شود و به آقایان اجازه می دهد که گربه زیبا را تسلط دهند. بچه ها شگفتی های هوازی را در رختخواب نشان می دهند ، یکدیگر را مجبور می کنند و فریاد می زنند. پسر بچه هدیه ای شگفت انگیز برای کودک زیبا تهیه کرد - قویترین انزال روی معده صاف و برنزه.