هنگامی که پروفسور اریک ماسترسون از همه دانش آموزان خود خلاص شد و شروع به مطالعه دقیق خراش سرهای خالی کرد ، یک جوجه مینیاتوری لاتینی لکسی الماس وارد مطب شد ، چشمانش را بست و شروع به آویختن رشته های نودل بر روی گوش های خود درباره چگونگی از دست دادن یادداشت های سخنرانی کرد. حافظه عکاسی معلم هرگز به او خیانت نمی کند ، یک مرد نمی تواند کمک کند اما متوجه یک بانوی جذاب و سکسی با سینه های زیبا ، پاهای باریک و پوست تیره می شود که او را زیباتر از هر دختر کم رنگ آبی می کند. بدن افسانه ای را در مورد نشستن در ردیف عقب جوش می دهد ، ظاهراً آنقدر کوتاه است که از محل معلم قابل مشاهده نیست ، فقط مسافر لحظه ای نمی داند - اریک ماسترسون سخنرانی های خود را در حالی که می ایستد می خواند ، در میان مخاطب حرکت می کند! یک الماس خشمگین لکسی فقط می تواند یک ماده آموزشی را دریافت کند مشروط بر اینکه پاسخی به بی شرمانه بدهد ، که به گفته وی نمی تواند یک زن را حدس بزند. سبزه گرچه دو چیز را درک می کند: استاد می خواهد آن را از بین ببرد و بلافاصله ، بنابراین ، او قادر عکس کوس ملوس به نگه داشتن وعده های خود نخواهد بود و ریاضی ارزان نیز از آن خارج نمی شود ، بنابراین او باید با زبان ، حروف و سایر قسمت های گوساله لوکس و گوساله کار کند.