پنی بروکس ، گیتاریست موی سرخ مربوط ، نغمه تنها آهنگ را نوشت و با چنین یک کارنامه خفیف ، قصد سفر به جهان را داشت و از اجرای آن در اماکن عمومی درآمد کسب می کرد. گدا آرزوهای همه اهالی شهر را بیرون کشید و ظاهر هیپی بسیاری را وادار به انزجار کرد زیرا جدا از تصور نامناسب واقعیت ، دختر به طور کامل از مکان های اروژن مراقبت نمی کرد. یک بار ، یک نوازنده آهنگ عزادار در تریلر خود در انجمن کیر تو کون حومه شهر به همان ترامپ فراخوانده شد. آن مرد احمق را با داستانهایی از وجود خوشبخت و بدون پول بیرون آورد ، اما به محض اینکه میهمان با او دوش گرفت ، بلافاصله از ناتوانی خود استفاده کرد ... هوفمن به طور وحشیانه ای ، یک نوازنده ضعیف را بر روی تخت فریاد زد ، سوار چرمی چرمی از قدرت بدن شد و پایش را پیچید. ماهیت مردانه شامپو به واژن اخیراً تراشیده شده مسافر نفوذ کرد ، موهای زبر که هنگام چانه زدن روی شانه خود ، پوست سفید مخملی را مالیده است. در پایان یک رابطه زشت ، پنی بروکس مقاومت خود را متوقف کرد ، گویا برای خودش کشف کرد آنچه را که مدتها دنبالش می گشت ، جهان را سرگردان می کند.