بعد از کشتی کشی ، دو دختر سکسی وارد جزیره بیابانی می شوند که در آن غذای زیادی وجود دارد ، حیوانات کشنده و کونزن خارجی خطرناکی وجود ندارد ، جانوران طبیعی برای زندگی مناسب است زیرا غذاهای خوشمزه زیادی در همه جا وجود دارد. زیبایی های خیره کننده جذاب - محبت مردانه ، حرکات خشن مردانه ، بو و عرق عرق او و لکه های ناخوشایند روی صورتش کافی نیست. بتدریج دوستان با عشق خواهرانه نسبت به یکدیگر آغشته تر می شوند و احساسات مرتبط با شهوت لزبین همراه می شوند که یک بار توسط یک حیوان وحشی بر روی اجسام شکننده فرشتگان با لبخند تابناک و روحهای پرتحرک پرتاب می شوند. گناه جسمی ، دیگری و بدون این دردسرهایی که بر روی حریص صورتش نوشته شده است ، زیرا غریزه جسمی وی به او می گوید که بدن دوست خود را تصاحب کند. در دامان طبیعت ، لزبین ها بعد از استحمام در اقیانوس ، بدن های جانبی را لیس می زنند ، سوراخ های نوازش می کنند ، عطر و طعم شیرین آنها را نوازش می کنند ، ارتعاشات خوشبختی لزبین را اشباع شده با احساسات ملایمی واقعی منتشر می کنند. کل جزیره غیر مسکونی مملو از سنگهای وحشی ، فریادهایی است که طبیعت بکر این مکانها هنوز افتخار شنیدن آن را نداشته است!