یک خانواده بزرگ منتظر نیستند که تعطیلات برای بسته بندی کردن هدایا در زیر درخت بپردازند. الکس اولین کسی بود که تصمیم به افتتاح حال خود گرفت ، اما صندوق ها امضا نشد ، بنابراین آن مرد واقعاً گیج شد. پسر عموزاده های کنزی ریوز و آنجل اسمالز که خواهران نیمی از یکدیگر عكس كون و كوس هستند نیز نمی دانند چه کنند. دختران هر هدیه ای را تکان می دادند ، سعی می کردند با شنیدن مطالب ، محتوای آن را بشناسند. فقط در یک جعبه ، مرد جوان می توانست چیزی را پیدا کند که رئیس خانواده برای همسر جدید خود آماده کرده بود - یک ویبراتور طلای شیک با یک سطح صاف. دختران یکی پس از شروع به بهره برداری از اسباب بازی ، فشار آوردن آن به بیدمشک و لیسیدن آن ، انگار که یک ماشین کارامل ساخت بین پاها است. الکس ترفندهای پسر عموی خود را دید ، به همین ترتیب گروه جالبی که در کریسمس سه نفر از آنها را ساخت ، به یک اتفاق اجتناب ناپذیر تبدیل شد که در پشت والدین محبوبش اتفاق افتاد.