او مرا برای تصاویری ازکس وکیر قهوه دعوت کرد

Views: 2281
چه جالب سفر این زوج در یک کنفرانس حرفه ای جوان برگزار شد! آنها در همان دفتر کار می کردند اما هرگز به رابطه جنسی فکر نمی کردند. او مدت ها دوست پسر معمولی داشت و به طور کلی او قبلاً در عروسی اخیر کار کرده بود ، بنابراین آنها امیدوار بودند که در چنین رویدادی مهم امور حرفه ای را جدی بگیرند. اما یک عصر ، بعد از یک روز مشغول ، او را به قهوه فراخواند و بهترین آن را با کنیاک در اتاقش سفارش داد. اما شاید نوشیدنی های بسیار هیجان انگیزی در قهوه وجود داشته باشد یا خیلی خسته باشند ، اما جوجه جذاب به طور ناگهانی احساس کرد که سر دوست داشتنی او می چرخد ​​و شیرین را به سمت شکم پایین می کشد. او فهمید که چقدر یک رابطه داغ می خواهد ، اما تصمیم گرفت که مودبانه باشد و برای خوشبو کردن به حمام رفت. پسری که هورمونهایش نیز با تانگوهای پرشور رقصیده بود ، نتوانست با خواسته خود کنار بیاید و به دنبال او رفت. همه اینها بلافاصله اتفاق افتاد: هیچکدام اکنون دقیقاً چه کسی را نمی گفتند ، اما بزودی کودک اغواگر چوب چوب بلند پسر را به سختی و اصلی خورد و با دقت صاف کردن تصاویری ازکس وکیر بدن سنگ سخت او. او با اشتیاق زمزمه کرد ، "نکن!" این کار را نکنید! "و او در كنار او نشسته بود ، با مداد نازكی به مداد مشتاق او به گربه مشت مشت خود فشار داد و آن را محكم به آغوشش گرفت و جهشی غیرقابل كنترل گرفت.