همسر تاجر در خانه خسته شده است ، مانند پرنده ای در قفس. هیچ یک از اینها ، میا مالکووا بلوند ، رقص های بیهوده ای انجام نداد ، که می تواند برای بالا بردن نعوظ در گزینه های بالغ مفید باشد. لرزش خر به یک سرگرمی تبدیل شده است که می تواند هر مردی را تحت تأثیر قرار دهد. در طی یکی از رویدادهای اجتماعی که توسط یک بیوهمن محلی برای خانمش برگزار شد ، دختر با دو مرد سیاه پوست ملاقات می کند. این شامل یک نگاه خوشمزه به یک جوجه سفید خالی از رفتارهای اشرافی ، بر خلاف سایر میهمانان دعوت شده است. در حالی که افراد اجتماعی در پایین سعی در تحت تأثیر قرار گرفتن چشمگیر از جذابیت دارند ، عوضی جرئت می کند که نیگ را با یک راز دمیده از شوهرش فریب دهد. پاروچکا در اتاق خواب گیر می کند و عكس كس وكون در را قفل نمی کند ، زیرا طبق آداب و رسوم ، افراد شایسته نباید در چنین اتاقی برای بازدید شرکت کنند. این فقط یک مرد سیاه پوست قصد ندارد یک دلهره با زیبایی غیرقابل مقایسه ، که دارای الاغ بسیار آبدار است را از دست بدهد. لحظه ای که بلوند در معشوقه اش می گیرد ، لولاس به اتاق خواب می رود. با دیدن یک تازه وارد دیگر ، او از خدمت به او امتناع می ورزد. یک خانم جوان معتبر سعی خواهد کرد از ورود مضاعف به سوراخ یا لعنتی ممانعت کند ، اما بچه ها خوشحال خواهند شد ، زیرا یک شوهر ناتوان هنوز هم قادر به لعنتی نخواهد بود. درون میا مالکووا ، دو سیاه پوست الداک مدت طولانی حضور نداشتند ، بنابراین فاحشه در جلال فشرده شده بود.