مردی که در یک کاپوت تاریک قرار دارد ، یک مسیر متروک را طی می کند ، صورت خود را پنهان نمی کند و به اطراف نگاه نمی کند ، زیرا او به مطالعه محیط پیرامون ، به یاد آوردن چیدمان دوربین ها ، هر سوراخی را می دهد که به او اجازه ورود به یک حیاط دور افتاده را می دهد ، که در آن آلینا وست ، یک نوزاد جذاب ، با او زندگی می کند به والدین منحرف خانه را تماشا کرد و منتظر ماند تا اجداد جادوگران بلوند دلسوز از مرکز شهر خارج شوند و یک ساعت آزاد وقت به او اختصاص دهند ، تنها چیزی که نتوانست تشخیص دهد قفل درب بود اما خوشبختانه صاحبان مهمان نواز فراموش کردند که درب پشت را قفل کنند. شکنجه گر با آرامش در اتاق ترکید. در حالی که او برای صحبت با مرد جوان محبوب خود ، روی لپ تاپ خود صعود می کرد ، بلوند از چشمان مهمان ناخوانده فهمید که به طور بی رحمانه وارد شده است تا همه سوراخ ها را حفر کند! گریه با صدای بلند و هدر دادن انرژی آب نبات می تواند بد شود ، بنابراین او به غریبه ای که عکس سکسی کوس وکیر صورت خود را به آینه می زند گوش می داد تا بزدلان را از الاغ مرتب آلینا وست خارج کند. در حرکت بعدی ، دزد عزیز خود را روی زانوها گذاشت و خروس خود را به آن زاویه ای وارد دهان خود کرد که تقریباً جعبه جمجمه خود را با سر گشاد شده عضله لعنتی شکست. او دستان خود را روی سینه زن جوان روی سینه های بی خواب خود قرار داد ، انگشتانش را روی نوک سینه های خود فشرد و نیروی خود را در هر لحظه مناسب نشان داد اگر ناگهان ناراحت شود.