پسر بچه قمار ، کودک سیاه شانل خود را در کارتها از دست داد. وی چهار دوست را به زندانیان مدیون است ، بنابراین امتناع از پرداخت پول بی فایده است. دختر فرفری موهای تیره در حال فرار بود تا در تمام سوراخ ها با تقدیر پر نشود و تاکسی ثابت شد که تنها مکان مناسب خلوت است. تاکسی در نزدیکی خانه همسایه شلوغی که به شهر سفر کرده بود پارک شده بود و از پایان مشتری خبر نداشت. عکس کون وکوس تپل زنی که پس از استراحت ناهار به مشاغل محبوب خود اختصاص داده بود ، دوباره روی چرخ نشست ، اما به طور غیر منتظره ای متوجه مسافر ناخوانده ای در آینه عقب شد. یک راننده تاکسی ظریف در کنار یک زن سیاه نشسته بود و التماس می کرد که یک داستان دلخراش خیانت را بازگو کند و همین که دختر به سرعت با جارو صحبت کرد ، لزبین متخلف شروع به آزار و اذیت او کرد. شانل مجبور بود بین دو شر شریر کمتر شرکت کند - در یک عیاشی سنگین با چهار داوطلب قمار شرکت کند ، یا با یک نماینده روشن از یک جهت گیری غیر سنتی به صندلی عقب سوئیچ کند.