شوخی شارلوت جوان همیشه یک شاهزاده خانم برای بابا بوده است و آشغال های شهوت انگیز برای بچه های منطقه دارد و پاهای خود را جلوی هر کس که ملاقات کرده بود پخش می کرد. او توسط هر كودكی كه از سن بالا می آمد ، مورد اصابت قرار گرفت و همه مردانی كه از همسران خود به سمت چپ قدم می زدند ، فقط تیرانداز جانی قلعه هنوز با یك ضربه عظیم مواجه نشده بود. خواهر کوچک از نگاه تنه پف کرده برادرش به دور نگاه داستان کیرکون کرد ، نوک پستانها با فکر اینکه او را در دهانش می گیرد ، متورم شده است ، پروانه ها از خیالات کثیف رابطه جنسی شروع به پرت شدن در شکم تحتانی می کنند. هنگامی که یک اسفنج مرطوب جرات کرد یک دردسر سریع را به یک پسر بزرگ سوخته ارائه دهد تا اجداد آنها به قتل مشکوک نشوند. این عروسک به پسر اجازه می داد هر کاری که می خواست انجام دهد ، فقط این که الاغ خود را نکند زیرا این سوراخ تا عروسی یک باکره باقی می ماند!