من متوجه صعود شدم اما عجله گالری کس گنده تسلیم نشدم

Views: 1351
بوستی آتنا پالومینو به همراه بهترین دوست پسرش به خانه برگشت. آن مرد در یک کلوپ شبانه مست شد و زن و شوهرش به رختخواب رفتند و او به حیاط رفت. زن ریشور با شور و شوق از گردن عمیق لباس بلوند تنگ خود تحسین کرد. داوطلب عزت را از افکار ناپسند در شلوار خود فرو برد. دختر متوجه ناراحتی شد اما عجله تسلیم مهمان نشد تا شواهد سازش را برای همسایگان همه جا ارائه ندهد. عوضی سگ نر را در پشت خانه گرفت ، جایی که در یک گوشه ساکت و آرام ، او نوعدوستانه به دستیار گالری کس گنده تسلیم شد. اولین چیزی که یک دختر شلخته سینه هایش را نشان داد. آویزان به نرده ، شورتهای خیس خود را به مچ پا پایین آورد ، که از هجوم شدید هیجان سخن می گفت ، دست یک غریبه در بین پاهای خائن می لغزد و احساس می کند که یک غار گرم خیرخواهی دارد. آتنا جایی برای کشیدن نداشت ، اما او در پشت خم شد و انگشتان لعنتی را به بدنش داد. انگشتان دست عمیق تر شده و به رحم لغزنده می رسند. سپس شن و ماسه های طغیان بر روی هر چهار پا پیدا شد ، زیرا خیانت دلیل ندارد که مرد جوانی را که با او قصد دارید با گونه خود بخوابید ، نگیرید. فاحشه مست باعث شد تا فیشری مکیدن به دست بیاورد تا شریک زندگی فراموش نکند که دمیدن با زن عجیب و غریب چگونه می تواند باشد. به آواز خاموش پرندگان و صدای باد ، عاشقان در یک صندلی باغ ، که در آن عمل اتصال مجدد دستگاه تناسلی انجام شده بود ، نشسته بودند. نیازی به گفتن نیست ، چه لذتی نامتناسب که آنها تجربه کردند ، با تقلب روی یک کروسان مستی؟!