الکسا نیکول ، ورزشکار Busty ، یک بیس بال مانند شفت را در اختیار دارد ، یک بازیکن بیس بال موضع عادی ندارد ، پانچ انجام نمی شود و چشمانش کمی خسته به نظر می رسد ، زیرا ضربه زدن به توپ سخت تر از نیش آرنج اوست. دلسوز شیرین و پرشور آمریکای لاتین او را با قوت خود ضرب و شتم کرد ، انگار که می خواست روح را از توپ بی جان پاره کند ، اما تلاش های ناموفق بدون توقف همدیگر را دنبال کردند. هنگامی که عدم پاره شدن زن جوان ، او به مدیر مجتمع آموزشی کس وکون عکس رفت تا دستورالعمل های لازم را به او بدهد. دختری که دارای روانی است ، برای مربی خود مشکلات خود را توضیح می دهد ، دستانش را می پیچد و جیغ می زند ، این نشانگر پرهیز از طولانی مدت از رابطه جنسی است. یک مرد خوب متعادل با یک عوضی تیز و مهربان ، او را با دقت در ذات مسئله معرفی می کند ، پس از آن سعی می کند پشت سر او قرار بگیرد تا به او نحوه استفاده از خفاش را آموزش دهد. افسوس که پس از چند ضربه صحیح ، غلظت بازیکنان به شدت خراب می شود ، تمرکز حتی بدتر می شود و دلیل آن هم باشگاه چرمی است که مربی با آن باعث سردرگمی کثیف در ورزشکاران شد. اغوا کننده دکمه شلوار خود را جدا می کند تا فرد خوشحال کف شکم و شورت های شکوفه خود را ببیند و سپس بدن گرم خود را مستقیماً در ناحیه ضربه قرار دهد.