آناستازیا هارت با سختی زیادی به دانشکده رفت و حالا ، برای اینکه در آنجا اقامت داشته باشد ، مجبور شد برای موضوع انتخابی بازیگری اقدام کند. یک دختر کوچک شیرین با سینه های گرد بلافاصله نقش اصلی را در بازی معروف شکسپیر ارائه می دهد ، اما جوجه باید حرف های زیادی را یاد بگیرد که جمجمه اش می شکند. به عنوان یک گروه پشتیبان ، دانش آموز دوستی به نام دنی دی را به سالن اجتماعات کشید که به عکس کیر لای کون حساسیت و احساسات هنرمند مدرن اهمیتی نداد. این مرد به سادگی در حال گوش دادن به تلفن خود بود ، حتی به سخنان زیبا که از لب یک کودک پر زرق و برق پرواز می کرد گوش نمی داد. برای جلب علاقه به سر سردرگمی ، دخترک توپ را روی سینه های خود کشید و اجازه داد که پسرش او را نوازش کند. او می خواست باج خواهی مقصر شود اما نتوانست در مقابل شدیدترین فشارهای فیزیکی مقاومت کند. شهوت قلب عاشقان را به خود جلب کرد ، بنابراین آنها در مرحله تمرین یک رابطه جنسی پرشور داشتند.