افسانه افسردگی سایمون برای تنظیم دوره ای عکس کیر کوس کون مغز به روانشناس می رود. ساشا زیما قبل از داستان که مربوط به مشکلی با یک عضو بود ، کاملاً با کار مقابله کرد. دخترک از تماشای دستگاه دستگاه تناسلی سرگرم کننده بود و متحیر شد. بیمار از یک جایگاه ایستاده شکایت کرد که دختر دختر جوان قادر به کنترل آن نیست. دختری که برای کمک به همه مریضان قسم خورده بود ، از او خواست که عزت خود را به دلیل احساسات از دست بدهد. پس از چند تماس ، روانشناس پیشاپیش با اطمینان می دانست که سعی خواهد کرد پسر را از اشتیاق جدا کند که نمی داند چقدر خوشحال است. دو بوسه به سمت سر عاشق کافی بود تا مشتری از معشوق خود فراموش کند.