جوکر کارفرمای داستان کیرکون خود را لعنتی می کرد

Views: 1635
کلارک به مدت دو هفته به عنوان یک باغبان بانوی ثروتمند کار کرده بود و پسر با بهترین دوست خود چیزی دارد که بتواند در آن ببالد. این رودخانه یک ماشین گلف را از این ملک به سرقت برد تا بی پروا با نسیم رانندگی کند و با سرعت کامل به گودال های عظیم پرتاب کرد. وسسلك همیشه به چیزهایی نگاه می كرد كه زندگی او را پر از وقایع ، ماجراها می كرد و بعداً داستانهای بسیار خنده دار به وجود می آمد. او غریبه را به داخل یک منطقه بسته کشاند تا یک تور از قلعه مدرن ترتیب دهد. عوضی بلافاصله بورژوایی را به سمت خود هدایت کرد و تهدید داستان کیرکون کرد که اخراج خواهد شد ، مگر اینکه پول نقدی نداشته باشد و باید پرداخت دو هفته کار در روز عزل وی انجام شود. ستارگان دوباره در آسمان همگرا شدند ، بنابراین بذله گو خشک شد تا از آب خارج شود و حتی قادر است کارفرمایان را از رختخواب با اندامهای قرمز تولید مثل خود بیرون بیاورد.