چندین کارگر مهاجر برای یک خانواده خوب اروپایی مانند برده ها سخت کار کردند. شوهر تونی باعث شد تا پسران مبلمان اطراف خانه را جمع کنند ، آن را مونتاژ کنند ، آن را تمیز کنند ، آن را برای تعمیرات بار کنند ، و همسر غریب او Eni Black Fox دستورات داد ، اما برعکس. بچه ها از تقلید کارفرمایانی که مرتباً با مبلغ باورنکردنی پرداخت شده برای انجام برخی خدمات ، از آنها ناراحت بودند ، متحیر شدند. در پایان ، این کار استاد را آزار داد و آنها تصمیم گرفتند زن خانه دار را در تمام سوراخ ها اعدام کنیم. سرتیپ تا آخرین لحظه در برابر افکار خشن در برابر او مقاومت کرده بود عكس كير وكوس ، اما اشک های خانمش کمی آشفته بود و در آن لحظه فوق العاده ، شریک زندگی او شلوار بلوند خود را درآورد. این زن به شدت مورد اصابت قرار گرفت ، اما دو ترب غلیظ در دهان او را از توانایی تفکر هوشیار محروم کرد ، علاوه بر این ، شوهرش ، عوضی بی شاخ ، قبلاً چندین بار آشپز را از آشپزخانه بیرون آورده بود. او به انتقام نیاز داشت ، همزمان با دو دوست داشتنی!