میلنا دیوی یک صندوق کوچک در نامه دریافت کرد که درون آن یک پلاگین باورنکردنی باسن قرار داشت که با سنگهای قیمتی احاطه شده بود. هواداری که هدیه را ارسال کرده بود بابت تأخیر عذرخواهی کرد و خواست که بدون او شروع کند ، اگرچه در اولین ملاقات ، بلوند تصمیم به عشق ورزیدن به ویژه عکس کسکیر در الاغ نداشت. دارلینگ به آرامی قطره ای از آهن را در مقعد خود وارد کرد ، آرامش بخشید تا فضای آزاد اسفنکتر به او بدهد و شروع کرد به مهربانی نوازش کردن کلیه اش. سپس هوادار ریش او ظاهر شد و عضوی طولانی تر و ضخیم تر از مرد معمولی داشت. زیبایی بلوند چشمان او را با تعجب باز می کند ، اما هنوز قرقره را در دهانش می گیرد ، زیرا این تاریخ بی عیب و نقص شروع باید عاقبت مطلوبی داشته باشد.