زندگی آنی اولسن هنگامی که پدرش دختر شیرین خود را وادار به رابطه جنسی کرد ، اشتباه کرد. برای اولین بار ، این دختر آگاهانه اقدام به محکومیت کرد زیرا پدرش تهدید کرده بود که هزینه های شهریه گران را در یک موسسه آموزشی عكس كير و كس معتبر از بین می برد. تسلیم خودش در برابر والدین گمشده ، عزیز محکوم به آزار و اذیت منظم شد. پدر برای آخرین بار یک خانم جوان بینا داشت. دختر دانشکده در وضعیت افسرده بازگشت. روح در مورد رابطه جنسی دروغ نبود ، اما مرد پنجه خود را روی مبل استراحت داد ، آن را با بدن خود فشرد و به زور عضو را به سمت خود درآورد. برای جلوگیری از فریاد زدن آنا ، منحرفان گلو را با دست خود چسباندند و دوباره به چیز ضعیفی اشاره کردند که می توانست در هر لحظه به پایان برساند.