چه یک داستان خواب شگفت انگیز! کودک جذاب ، از دوست پسرش خواسته است که داستان او را از قلب بخواند ، زیرا او در روحیه مالیخولیایی قرار داشت. او با جوجه اغواگرانه خود نزاع نكرد ، اگرچه او روش بسیار مؤثرتری برای تشویق او داشت. همانطور که می خواند ، شیرینی حتی از خواب می خوابید و او از این واقعیت که انگشتان هوشمند او در شکاف خیس صورتی خود در حال تکان خوردن بود بیدار شد و tubercle of clit tender را برانگیخت. آنقدر شیرین و دنج بود که جذابیت فقط خوشحال شد که او از این راه بیدار شد. و هنگامی که معشوقش پاهای بلند و باریک خود را پهن کرد و دهان خود را در برابر بیدمشک مخملی فشار داد ، درست در بهشت هفتم عکس سکسی پشمالو احساس کرد. چگونه او می خواست خروس سخت خود را بیش از حد! و نه پنهان کردن لذت ، او با حرص و طمع به خروس چسبنده بلند ، عمیق ، به گردن ، چسبیده و چوب بی پایان طولانی خود را بلعید ، سر بزرگ پیاز بزرگ را بوسید. او عوضی را روی بشکه قرار داد و با تکیه به عقب ، به آرامی وارد بوی لحظه شهوت برای بیدمشک ، سکته های دقیق اما قدرتمند در اعماق داخل شد و باعث درخشش آن در همه جا شد و لذت بی نظیری را به دست آورد.