با سرعت بسیار کند ، ناتالی گلد در حال قدم زدن از پله ها بود ، گویی احساس می کرد که آنها در الاغ می جنگند. بله ، نه فقط dryuchit ، و یک عضو بزرگ! در هنگام پرواز از پله ها ، درب كوچك متوقف شد - سرما باسن گرد او را پایین آورد ، به داخل شورت قرمز خیس او نفوذ كرد و به آرامی زیر جوراب خود را به پاشنه هایش كشید. مرد سیاهپوست بلندی در انتها با یک صندلی تکان دهنده منتظر شد. Rake به عقب تکیه داد و بلافاصله روی یک عضو با اندازه طبیعی تکیه داد و مستقیماً به داخل مخزن سپتیک بلند شد. بچه ها پروانه شب را از دو طرف فشردند ، یک دقیقه به آن فرصت دادند تا با واحدها آشنا شوند و سپس کشیش عشق را به اتاق خواب کشیدند. زن احمق احمق منتظر معالجه برازنده بر روی خودش بود عکس کیر کوس کون ، اما او به لواط افتاد که همکاران کار خود شرمنده گفتند ، زیرا ناتالی پیش از این هرگز پیرمرد سیاه را در دهانش تخم مرغ نکشیده بود.