من کوسپستون فقط یکی میخواستم

Views: 2884
بله ، من مجبور شدم این عاشق را با این هنرمند اغوا کننده بی قرار و شکنجه شکنجه کنم! او نمی خواست نقشه را ترک کند ، و او فقط یک چیز را می خواست - به سرعت این مرغ جذاب را به رختخواب بیاورید. اما در پایان ، شهوتش در برابر مقاومت ضعیفش غلبه کرد ، کودک کاملاً تسلیم قدرت دستان قوی خود شد. تقریبا بلافاصله او شورت و لباس خود را گم کرد و با دراز کشیدن روی نیمکت با پاهای بلند و بازوهایی که درازتر بود ، از نوازش زبانش که درون گربه صورتی رنگش پیچیده بود ، لذت برد. احساسات به راحتی غیرقابل توصیف بود ، همه او از زیر او نگاه می کردند ، با صدای بلند ناله می کردند ، و آن مرد همه کارها را انجام می داد تا آب نبات کاملاً کنترل خود را از دست داد. هویسی حتی به یاد نمی آورد که چه شور و شوق عجیبی دارد که دیک بلند مکیده اش را خورد. او فقط به یاد تیز ، همانطور که او بیشتر دوست داشت ، لحظه ای از نفوذ آلت تناسلی بیش از حد به درون بیدمشک خود که از آب میوه های وصیت شده اش سرشار بود ، می افتد. او به تمام بدن خود تکیه داد تا آبروی عظیم او را برآورده کند ، و هنگامی که کوسپستون پیچ و مهره را به توپ بست ، خودش شروع به عصبانی کردن فاحشه سیری ناپذیر خود کرد ، در فریادهای شهوت انگیز او و رقصیدن سوراخ های خیس ...