ارزیابی مانون مارتین خیالات خیس در سر خود داشت. از یک طرف ، یک خانم جوان با فضیلت در خواب می دید که با استاد درریک رابطه جنسی برقرار کند ، برای او اشتیاق داشته و از سوی دیگر باید به فکر رئیس خود آلن بود. صاحب این پروژه که مدتهاست روی این پروژه کار می کند ، نگاهی به پاهای بلند موهای قهوه ای زد و اسناد موجود در مطب را مرتب کرد ، می خواست جوجه را اغوا کند و گمان می کند که کاملا تنها است. او متوجه نشده است که شیطان با یک پسر از یک محل ساخت و ساز در حال معاشقه است ، سینه عضلانی یک کارگر ساختمانی را لمس می کند ، اغوا کننده نوازش می کند و التماس می کند که بعد از شیفت وارد شوند. آن روز برای همیشه به یاد مانون مارتین زیبا خواهد افتاد. با نزدیک شدن غروب ، کار باید مغز جوش را کنار بگذارد ، درب دفتر ارزیابی باز شد و رئیس پرآوازه و شیک پوش مانند همیشه وارد شد. آلن قفل را باز کرد ، به بوسه مطیع و شیرینش نزدیک شد و بوسه ای شیرین به لب های خود داد ، که پس از آن هجوم بر روی میز شروع شد. رابطه جنسی زمان کمتری را از دختران می خواست. سرآشپز برای چای متوقف نشد. او بدون انتظار ناپدید شد تا اینکه عاشق لعنتی پاک کردن تقدیر خود را از بیدمشک خود بیرون کشید و روی شورتش کشید. اما دريك از بدشانسي كه براي شستن يك شلخته به طور مستقیم در الاغ استفاده كرد كير كون ، استفاده كرد!