با بوی بلوند ، لولا فهمید که زن او را شکنجه می کند. ترسوهایی که در گلو او یافت شده ، این فرض را تأیید کردند که از بوی ضخیم یک ولو هیجان زده که به دماغش می زد ، الهام گرفتند. آریل معشوقه ای نبود - زن موی قهوه ای فقط از دستورات آقا پیروی سکس کوس گوشاد می کرد که می خواست شاهد سوء استفاده از لزبین در مورد افتخار زندانی باشد. هنگامی که برده زیر لباس توری جوید ، شکنجهگر سه انگشت خود را به سمت چین خورد و آنها را به شدت چرخاند. چشمان زن فقیر از ناراحتی سوراخ شده روی پیشانی او صعود کرد و هنگامی که ویبراتور بزرگی به داخل شکاف وارد شد تقریباً لبش را گاز گرفت. ضرب و شتم سادیستی رخ نداد ، زیرا بلوند با فروتنی تحمل کرد ، بدون آن که ابراز نارضایتی ، عصبانیت یا ترس کند. آخرین چیزی که آریل برای بدست آوردن از یک غریبه نیاز داشت ، cunnilingus بود. او قبلاً هرگز رابطه جنسی با زنان نداشته است ، اما صاحب روان او را با سوءاستفاده اخلاقی شکسته و او را وادار به تغییر جهت جهت جلوگیری از شلاق می کند.