دختر زیبا و زیبا سفید الیسا سولیس در یک سرویس تاکسی شغل گرفت. راننده تاکسی باورنکردنی از نگاه بی نظیر و کاریزمای همه مشتریان شگفت عكس كس سكسي زده شد. یک بار یک کارگر سیاه خندان برای تاکسی خود نشسته و شیفت کارخانه را تغییر داد. آن مرد از او خواسته بود که او را به خانه ببرد ، اما در نیمه راه او به یاد آورد که وی یک کیف پول را با پول و یک تلفن در کمد شخصی خود فراموش کرده بود. وی از راننده خواست كه بدون پرداخت پیش پرداخت وی را پس انداز كند ، اما خانم جوان با عصبانیت گونه ای بازی كرد و به "خرگوش" دستور داد اگر می خواست با او ملاقات كند ، یك عضو را انتخاب كند. مرد سیاه کمی از حیله راننده تاکسی کمی حیرت زده بود ، اما بعد فهمید که می خواهند در جایی در کنار جاده از او به عنوان ابزار عشق استفاده کنند.