دانشجوی سال اول بالغ آوا آدامز همیشه به دنبال جایی است که ضربه گیرهای بزرگ کروی خود را چسباند. بنابراین این بار ، زن یک شیء از تمایلات مبهم پیدا کرد ، که با آن آرزو می کرد قلب و روح خود را فرو ببرد - او به واشر پنجره ون وایلد نگاه کرد ، اما تقریباً آن را به پایان رساند و با یک نگاه پرشور آن را فرو برد. پسر ندید که زنی در حال استخدام او باشد که نوازش دستانش را نوازش می کند ، یک بیدمشک کوچک را از درون شورت زیر یک لباس نوازش می دهد ، چشمانش را به صورت لاغر می کند و از خودارضایی تابش خیره کننده ای را تجربه می کند. پنجره ها بیش از حد کثیف بودند ، به جز اینکه کف آن شیشه را آنقدر پوشانده بود که حتی بازتاب خود را نیز نمی توان دید ، نه اینکه به بدبینی که در داخل خانه انجام می شد ، اشاره نکنیم. بچه خیلی آبش را روی میز کار خود ریخت و باعث تعجب خانم نگران شد. سبزه بلافاصله با عجله روبرو عکس سکسی کون کوس کیر شد و فکر کرد که کارمند چیزی را متوجه نمی شود. وقتی زمان پرداخت صورتحساب فرا رسید ، مرد جوان فروتن آرزو داشت در جلسه بعدی مبلغی را دریافت کند. یک اشاره از خجالت آوا آدامز را مجبور به عمل در پیشانی خود کرد: یک شلخته شاخی ون وایلد در کنار او نشسته ، بندهای لباس تابستانی خود را پایین آورده و دو توپ سینه را بیرون کشید. واشر پنجره با صحبت کردن در مورد همسر محبوب خود سعی در مقاومت در برابر اغوا کرد اما مستاجر با یک سوال احمق را بست. سؤال این بود: "آیا همسر شما به اندازه این دو خربزه آبدار دارای جادوی فوق العاده ای است؟"