کتیا بلوم پس از تبدیل شدن به یک زن بیوه ، پدرش را عذاب داد. برای چند سال ، یوری به دنبال جایگزینی برای مادرش بود ، اما حتی اگر زنانی داشت که می توانستند مشکلات او را برطرف کنند ، نتوانست چیزی مناسب برای دخترش پیدا کند. وقتی دختر با یک نگاه مسحور و مرموز روی نیمکت نشسته بود ، پدر نمی توانست کمک کند اما از او می پرسد مشکل چیست. ترسو نبود ، عکس کیرکون کوس بیدمشک بعد از اصلاح صاف ، بیدمشک را صورتی کرد. "این واقعا در من خیس است!" آیا این طبیعی است؟ "کاتیا گفت ، دست پسر عموی خود را چسباند. پدر سعی کرد انگشتانش را از بیدمشک احمق غیر منطقی جدا کند ، اما او خواست که انگشتانش را کمی عمیق تر بکشاند. سپس این محارب اتفاق نیفتاد ، اما کمی بعد شوخی دلیلی برای برداشت ترسوها از پدرش پیدا کرد ...