این زوج جوان تصمیم می گیرند که با نقش آفرینی نقش خود را تجربه کنند و اولین فکر که به ذهن همسر کوچک لاغر کاپریس رسید ، تبدیل شدن به یک خرگوش ناز و بی گناه است که واقعاً می خواهد هویج را بخورد. دخترک گوشهای بانی دوست داشتنی را بر روی سر خود قرار داد ، یک کمان دوست داشتنی را روی گردن شکننده گذاشت ، یک دم کوچک کوچک و شسته و رفته را روی شورت خود بست و شروع به معاشقه کردن با همسر خود کرد. بدون اینکه دو بار فکر عکسای کس و کون کنید ، آن مرد شلوار خود را باز کرد و یک هویج نارنجی واقعی را که یک دسته کامل در سوپر مارکت ها در محفظه های سبزیجات بود بیرون کشید ، سپس آن را به همسرش داد تا جوید. لبهای قرمز کاپریس عادت ندارد که شوهر اسباب بازی مورد علاقه خود را از او پنهان کند ، بنابراین مکش را با اشتیاق بیشتری به دست گرفت ، بیست اینچ روده را تقریباً به شکمش پر کرد. پس از از بین بردن ، دیک ماهر اجازه داد که بیدمشک خود ابتکار تاسف آور بازی های نقش آفرینی ، لیسیدن به طور کامل از مقدمات شفاهی ، تقریباً در جدول آشپزخانه لذت می برد. این به دنبال یک زنا واقعی با یک نمایشگر بسیار زیبا و یک تقدیر رنگارنگ روی سینه های جوان کاپریس بود.