در عینک ، دیلن خوش اخلاق مانند باکره ای به نظر می رسید که هیچ جوجه ای نمی خواهد با آن بخوابد. جوان دلچسب نزدیکترین دوست مولاو مایا بیجو بود. او به سخنان دلسوز پوره های جذاب گوش فرا می داد ، و خودش می دید که دیک خود را بین ران های خود بیندازد ، اما او نتوانست ، زیرا او با بهترین دوستش پیچیده بود. یک دختر یک روز برای بازدید به آنجا آمد و شروع به ریختن گل روی دوست پسرش کرد که ناخواسته هنگام سیگار کشیدن اسپرم را بر روی صورت عکس سکسی کوس کون کیر خود ریخت. یک گدا صادق چنین چیزهایی را تردید می کرد که آن مرد به طور قائم قدم می زد. دیلن نتوانست نعوظ خود را با لذت روانشناختی سرکوب کند و همین باعث شده است تا کرامت ورم شده شلوار خود را بلند کند. سپس مهمان به سرعت فهمید که چقدر می خواهند او را لعنتی کنند ...