پرستاران نابود شده سیندی هوپ و سوفی مون از شغل خود متنفرند زیرا مجبورند لباس را عوض کنند ، اردک ها را بیرون بیاورند ، پوست خود را با پارچه های مرطوب پاک کنند تا بیمارانی که در حالت اغما افتاده اند و بعید است از آن خارج شوند. یکنواختی مخالف ، سکوت مداوم و شلاق وسواسی دستگاه زندگی مصنوعی می تواند روان را بشکند ، به خصوص اگر دختران مجبور شوند در دو شیفت شناور شوند و سپس در یک آپارتمان خالی که هیچ کس در انتظار آن نیست خزند. پرستاران راه حلی برای مشکل یافتند: برای حفظ جایگاه خود و مبادله چیزی برای اولین سگ هایی که با آنها روبرو نشده اند ، گره ها تصمیم به رابطه جنسی لزبین در بخش گرفتند ، که بیمار تازه ترخیص کرده بود. به طور اتفاقی اتفاق افتاد که عروسک كير كون غیراخلاقی سوفی مون یک ویبراتور پر از باتری های جدید در کیفش داشت و سیندی امید یک روان کننده را در دست بازیگوش خود پیدا کرده بود که به او اجازه می داد با خیال راحت وارد اشیاء سنگین و سخت در مکان های سخت نباشد. به نظر می رسد که پرندگان نه تنها بی سر و صدا در یک اتاق خالی دراز می کشند - آنها کاملاً دراز می شوند و باعث خسارت های جبران ناپذیری به سوراخ های خیس و سمور آنها می شوند!